- چشم سیاه
- آن کس که چشمان سیاه دارد سیاه چشم
معنی چشم سیاه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منتظر
کسی که چشم زخم باو رسیده باشد
نگران و منتظر
قره قروت، مادۀ خوراکی ترش مزه که از جوشاندۀ غلیظ شدۀ آب ماست تهیه می شود، پینو، لیولنگ، هلباک، هبولنگ، ریخبین، ترپک، پینوک، رخبین، ترف
کسی که آسیب چشم بد به او رسیده، چشم زخم خورده، چشم زخم دیده
چشمه سار، سرچشمه
سودا از مجموع از چهار خلط یا گش بدن شامل گش سفید یا بلغم، گش زرد یا صفرا، گش سرخ یا خون
کبوتری که پرهای دمش سیاه باشد، نوعی برنج مرغوب محصول شمال ایران
سیاه رنگ کردن چشم را با سرمه و مانند آن، طمع کردن، نگریستن در چیزی بشوق و رغبت، حسد ورزیدن، روشن کردن چشم باز و بینا کردن دیده